جمال میرصادقی در ششمین نشست کتابفروشی هنوز گفت: داستان نوشتن بسیار ساده است البته به شرط آنکه قریحه را پرورش دهید. این پرورش استعداد را در آخرین کتابم به نام «چگونه میتوان داستان نوشت» آوردهام. کسانی که وارد این وادی میشوند باید زمینهای در مورد داستان و داستاننویسی داشته باشد. ما رمان را دیرتر از کشورهای همسایهمان شروع کردیم.
میرصادقی، داستاننویس و منتقد ادبیاتداستانی در نشست کتابفروشی هنوز که شب سهشنبه 17 شهریور با حضور اسدالله امرایی برگزار شد گفت: من از 27 سالگی داستان مینوشتم. حدود 50 کتاب منتشر کردهام و الآن حدود یکسال است به این نتیجه رسیدهام که داستان نوشتن بسیار ساده است به شرط آنکه استعدادش را در وجودتان پرورش دهید.
وی افزود: باید پیش از هر چیز دانست که پیرنگ و حقیقت مانندی چیست. توصیه میکنم آخرین کتاب مرا بخوانید. نه اینکه بخواهم برای کتابم تبلیغ کنم چون معتقدم کتاب راه خودش را باز میکند بلکه به این دلیل آن را پیشنهاد میکنم که بر این باورم این کتاب به جوانها کمک میکند. تجربه به من نشان داده است که سخنرانی کردن کمتر میتواند در پرورش استعداد داستاننویسی مؤثر باشد.
چرا ادبیاتداستانیمان ترجمه نمیشود؟
اسدالله امرایی، مترجم نیز در این نشست گفت: پرسشی هست که ما مترجمان با آن روبهرو میشویم. کسانی که متوجه میشوند مترجمیم میگویند چرا ادبیاتداستانی ایران ترجمه نمیشود؟ میخواهم پاسخ این پرسش را از زبان آقای میرصادقی بشنوم.
میرصادقی در پاسخ به امرایی گفت: اگر بخواهیم درباره داستان کوتاه فارسی صحبت کنم با مقوله رمان متفاوت است. تا جایی که اطلاع و شناخت دارم داستانهای کوتاه فارسی دست کمی از آثار داستاننویسان مطرح کشورهای همجوار و نزدیک ما مثل ترکیه و رومانی ندارد. حتی اگر آنها را با آثار نویسندگان داستانکوتاه گذشته نیز مقایسه کنیم چیزی کم نمیآید. دخترم سالها در امریکا زندگی میکند. برای همین فرصتهایی دست میدهد که به این کشور سفر کنم، در کتابفروشیها کتابها را ورق بزنم و با آدمهایی که در این زمینه کار کردهاند صحبت کنم. اغلب نویسندگان نسل اول و دوم و سوم ما به ویژه نسل اول و دوم یعنی از سال 1300 تا 1357 به نوعی بهت زدهاند. خصوصیتی که داستاننویسان خارجی به آنها اهمیت میدهند یعنی ویژگی ساختاری و معنایی در آثار نویسندگان ما هم وجود دارد از اینرو میتوان گفت داستانهای کوتاه نویسندگان ما قابل قیاس با آثار غربی است. در عین حال آثار ایرانی جنبه بومی خودش را هم دارد.
طنز جمالزاده برای آلمانیها جالب بود
این منتقد ادبی اضافه کرد: به دلیل عام نبودن زبان فارسی آثار نویسندگان ما ترجمه نمیشود. زبان فارسی مانند زبان عربی گستردگی ندارد. اغلب آثاری هم که ترجمه شده یا آثار نویسندگان زنی بوده که شوهرشان خارجی بوده یا ایرانیهای زباندان آنها را ترجمه کردهاند. خیلی کم پیش آمده که نویسنده خارجی انگلیسی زبان یا فرانسوی زبان داستانهای فارسی را ترجمه کند. دلیل ناشناخته ماندن آثار ایرانی این است که این آثار در حد محدودی چاپ شدهاند. البته در همه جا هم چنین نیست. تورج رهنما آثاری از نویسندگان ایرانی ترجمه کرد که در آلمان به چاپهای سوم و چهارم رسید. ما معتقدیم که داستانهای جمالزاده کهنه است اما داستانهای او به قدری مورد توجه قرار گرفته که به رهنما گفته بودند هر چه از جمالزاده دارید ترجمه و چاپ کنید.
این داستاننویس توضیح داد: آلمانیها از طنز جمالزاده خوششان آمده بود. این نشان میدهد که داستان کوتاه جایگاه خودش را دارد. ما هر چوبی میخوریم از کارهای غیرمسولانه است. نویسندهای درجه دهم را نشان میکنیم و آثارش را با پول گزاف به زبان خارجی ترجمه میکنیم که هیچ فایدهای برایمان ندارد. من برخی از این داستانها را دیدهام که قالب ایدئولوژیک خودش را دارد و کم مایه است. در حالی که کشوری مانند ترکیه نوبل ادبیات را میبرد ما هنوز اصرار به ترجمه آثار خاصی از نویسندگان ایرانی داریم. در زمان آتا ترک ادارهای تأسیس شد که آثار نویسندگان حقیقی ترکیهای را به فرانسه ترجمه میکردند. این کار باعث شد که ادبیات ترکیه شناخته شود. ایران هم امروز این کار را میکند اما آثار نویسندگان درجه هفتم به زبان خارجی ترجمه میشوند.
میرصادقی گفت: در زمینه رمان هم هنوز به آن حد نرسیدهایم که آثار در حد جهانی داشته باشیم. همه کشورهای دیگر حتی ترکیه، اول با رمان شروع کردند و بعد با داستان کوتاه آشنا شدند اما در ایران برعکس بود. وضع اجتماعی ما به گونهای بود که با داستان کوتاه شروع کردیم. داستان کوتاههای هدایت متنوع هستند. داشآکلش هنوز خوانده میشود و میتوان گفت داستاننویسی ما با داستان کوتاه رایج و شناخته شد. اگر بوف کور در سال 1312 چاپ شد رمان کوتاه بود و نخستین رمان واقعی که منتشر شد متعلق به بزرگ علوی یعنی رمان «چشمهایش» است. ما نوشتن رمان را دیر شروع کردیم و در قیاس با کشورهای همسایه آنها در این زمینه نسبت به ما خیلی قدرتمندترند. حتی بوف کور رمان کوتاه است یا یک داستان کوتاه بلند است. این کتاب به 14 زبان ترجمه میشود و آندره برتون میگوید خورشید سورئالیسم از شرق طلوع کرد. رمان صرفاً در یک کشور تأثیر نمیگذارد. ثابت شده که رمان درخشان در کشورهای دیگر هم تأثیر میگذارد. وقتی بوف کور را به زبانهای دیگر برگرداندند خوانده شد و تأثیر گذاشت.