آسیه جوادی متولد 1325 است. او هم محقق است و هم داستاننویس و برای همین دامنه فعالیتهای فرهنگیاش از حوزههای تحقیقی تا حوزههای ادبی گسترده شده است. از او آثار مختلف و البته متنوعی تاکنون منتشر شده است. شناختنامهی جواد مجابی، الفبای آثار ساعدی و معماری در ایران در زمینههای تحقیقی و همینطور رک و پوستکنده و تمشکهای نارس در حوزهی ادبیات داستانی از جمله کارهای اخیر جوادی هستند. او همچنین مروری بر آثار ابراهیم گلستان و مروری بر آثار غزاله علیزاده را در نوبت چاپ دارد و رک و راست بگم که ادامهای بر مجموعه داستان رک و پوست کنده است هم به زودی بر پیشخوان کتابفروشیها خواهد آمد.
سکوت من بیانصافی به جامعه ادبی ایران بود
رک و پوستکنده، زن ایرانی را چطور توصیف میکنید؟
رک و پوستکنده بگویم که جواب به این سوال را برای یک نویسنده جایز نمیدانم و خود را در جایگاهی نمیبینم که زن را با آن همه پیچیدگی با دایره لغاتی که به ذهنم میرسد توصیف کنم. فقط میتوانم بگویم چون تفکیکی بین زن و مرد در زمینه کارهای ادبی نمیبینم فکر میکنم به یک اندازه و با حساسیت و رویکردهای متفاوت برای اعتلای فرهنگ میکوشند و برای هردو شأنی یکسان قایلم.
این نگاه به زن بیشتر جنبه پژوهشی دارد یا داستانی؟
با توجه به ذهنیتی که اشاره شد سعی میکنم در داستان آن چه را که فکر می کنم به شناخت درونی فرد- که میتواند زن باشد- بپردازم. این امر هم در زندگی روزمره هم جاری است. شکل این نگاه در کتاب تمشک های نارس بیشتز جنبه داستانی و تخیلی دارد و در کتاب رک و پوست کنده که شامل آیتم های کوتاه است جنبه واقعی.
کتاب «تمشکهای نارس» با توجه به زمینه واقعی و تخیلی آن چه بازخوردی در فضای ادبی ایران داشته است؟
کتاب تمشک های نارس برای خوانندگان علاقمند تاملاتی جدی داشت. داستانهای کوتاه این کتاب شامل سه دسته است. دسته اول براساس واقعیتها شکل میگیرد و دسته دوم تخیلی و دسته سوم ترکیبی بین این دو است، تعمدی در این گونه تقسیم بندی نداشتهام و کتاب بنا به مقتضای ذهن در زمان نوشته شدن چنین شکل گرفت. تا آن جایی که از خوانندگان شنیدهام بخش تخیلی آن برایشان جذابیت بیشتری داشته است.
بعد از تجربه کارهای پژوهشی مثل نوشتن آنتالوژی «غلامحسین ساعدی» یا «ابراهیم گلستان» فکر میکنید جامعه ادبی چقدر به این دست کارها احتیاج دارد؟
در باره کسانی که از احساس دین کردهام، چند کتاب تدارک دیدهام. چرا که سکوت در مورد آنها را بیانصافی در جامعه ادبی ایران میدانم. فکر کردم شاید بتوانم اندکی روشنی برای بیشتر شناخته شدن کسانی بیندازم که شایستهاند تا از این طریق احترام قلبیم را به بزرگان ادبی کشورم نشان دهم. تا به حال پنج کتاب در این باره نوشته ام که یکی شناختنامه جواد مجابی است و دیگری تحقیقی راجع به چهار شاعر – سیمین بهبهانی، اسمعیل خویی، محمد علی سپانلو و جواد مجابی - به نام راویان قرن اضطراب که در سوئد منتشر شده است. کتاب تکه قبل از نکه شدن راجع به کلیه آثار غلامحسین ساعدی است که مجوز نشر گرفته و دو کتاب دیگر راجع به ابراهیم گلستان و غزاله علیزاده که آماده چاپ است.
سال گذشته کتابی با بهنگار منتشر کردید درباره معماری ایران، با توجه به اینکه پژوهشهای شما بیشتر در حوزه ادبیات بوده، این تجربه را چطور میبینید؟
این کتاب اولین کار من بود که حدود سی سال پیش در زمینه تحقیق شکل گرفت. کتاب به دلیل علاقه به معماری ایران که در خانواده ما وجود داشت، تدارک دیده شد اما درآن زمان دیده نشد و برای تجدید حیاتش آن را به نشر بهنگار دادم که خوشبختانه خیلی خوب چاپ و پخش شد و در خارج از ایران هم به دلیل اطلاعات مفیدی که در باره گذشته معماری ایران داشت مورد توجه قرار گرفت. با توجه به مقالاتی که اساتید ایرانی در آن نگاشته اند خواندنش مفید خواهد بود.
همکاری با نشر بهنگار به طور خاص تجربه متفاوتی بود؟
با این که به نگار نشر تازه کاری است اما تا اینجایش کار خود را جدی گرفته و خیلی به موقع و خوب از عهده آن بر آمده است و مرا تشویق کرده که همکاریم را با نشر ادامه دهم.
و حرف آخر؟
اگرچه حرف های من تازه شروع شده و تمامی ندارد، اما حرف آخر این که این روزها تمام اوقاتم را به خواندن متون کهن خودمان و نوشتن میگذرانم و این امر برایم بیش از حد حیاتی است که به یاری همسرم جواد مجابی معلم همیشگی من، آسانتر میشود. امسال پنج کتاب به ناشر دادهام که یکی داستانهای کوتاه است با نام «از تیر به مهر» و دیگری جلد دوم «رک و پوست کنده» با نام «رک و راست بگم» و یکی هم یادداشتهایی است که در روزنامه شرق و فرهیختگان به نام «سفره تکانی» می نوشتم که زیر عنوان« کارد زدن به گوجه فرنگی» به چاپ خواهد رسید.