نام:
نام خانوادگی:
پست الکترونیک:
مردی که هادلبرگ را به تباهی کشاند
نویسنده: مارک تواین
مترجم: فریده ایزدی
نوبت چاپ: اول
شابک:
تعداد صفحات: ۸۰
قطع: رقعی
قیمت: ۳۵,۰۰۰ تومان
مارک تواین را همه با رمان «هکلبری فین» میشناسند. اما فریده ایزدی رمان کلاسیک کوتاهی از او تحت عنوان «مردی که هادلبرگ را به تباهی کشاند» ترجمه کرده است.
این رمان، دربارۀ شهری است به نام هادلبرگ که به سربلندی و نجابت ساکنانش شهره و مغرور است. غروری که شهرهای حومۀ آن را توخالی و پوچ میانگارند. هادلبرگ در این داستان گویی شخصیتی زنده و پویاست و ساکنانش تنها افکار جنبندهای هستند که در شریانهای شهر جریان دارند. ماجرا از جایی شروع میشود که مردی با نیت خدشه وارد کردن به شرافت هادلبرگ، کیسهای پول را نزد صندوقدار بانک هادلبرگ امانت میگذارد و توضیح میدهد که این پول را به کسی بدهند که موجب خوشبختی و ثروت او شده است. مردی که به او بیست دلار هدیه داده و از او خواسته که دیگر قمار نکند. اگرچه همان بیست دلاری را قمار کرده و این پول هنگفت را برایش به ارمغان آورده است. صاحب پول طی نامهای از صندوقدار میخواهد که آن مرد ناشناس را یا با جستوجویی محرمانه یا با اعلان در روزنامه شهر یافته و پول را به او بدهد. نشانی درست صاحب پول، اندرزی است که شب آخر به قمارباز کرده و اگر کسی پیدا شد که آن اندرز را موبهمو درست بگوید همان شخص ناشناس و نیکوکار است.
در بخشی از این داستان میخوانیم:
«اما سرانجام با گذشتِ زمان، هادلبرگ با بدشانسی روبهرو شد و احتمالاً ناآگاهانه و بهطور حتم بیآنکه توجه کند موجب آسیب به مسافری گذری شد. چرا که برای هادلبرگ تنها خودش کافی بود و اهمیتی به غریبهها و عقیدهشان نمیداد. اما خوب بود اگر در این یک مورد استثنا قائل میشد، زیرا او مردی تلخ و انتقامجو بود. در تمام طول سال صدمهای را که هادلبرگ به او زد بهیاد داشت و همۀ اوقات فراغتش را صرف یافتن راهی برای جبران آن میکرد. او نقشههای بسیار خوبی برای محو هادلبرگ طراحی میکرد، اما هیچ یک بهقدر کافی محوکننده نبود. ضعیفترین نقشه تنها بهتعداد زیادی از افراد صدمه میزد، اما آنچه او میخواست نقشهای بود که تمام شهر را دربربگیرد و حتی یک نفر هم از آن مصون نماند.»
مفهوم طمع در این داستان به زیبایی هرچه تمامتر به تصویر کشیده شده است. در واقع مارک تواین این سوال آشنا را که اغلب بیشتر ما در خلوت از خود پرسیدهایم بهانه قرار داده تا به لایههای عمیق ذهن آدمی رخنه کند. این سؤال که «اگر یک کیسه پول پیدا کنم چه میشود؟» ماجراها از همان ابتدا چنان جذاب و خواندنیاند که مخاطب نمیتواند کتاب را زمین بگذارد. در کنار ذهن خلاقانه مارک تواین، ترجمه روان و بیاشکال فریده ایزدی هم تصاویر داستان را پویا و زنده کرده است و باعث شده با متنی یکدست و سلیس روبهرو شویم.
«مردی که...»در 80 صفحه از سوی نشر به نگار روانه بازار شده است.