نام:
نام خانوادگی:
پست الکترونیک:
پوکه جمعکن
نویسنده: حسین فلاح
نوبت چاپ: اول
شابک:
تعداد صفحات: ۹۲
قطع: رقعی
قیمت: ۷,۲۰۰ تومان
مجموعه داستان «پوکه جمع کن» فضاهای مختلفی را دستمایه قرار داده تا بتواند مخاطب را با خود همراه کند. داستان اول این مجموعه با عنوان «لطفاً سیبها را بچین» دربارۀ پسری است که علاقهاش را به دخترکی روستایی روایت میکند. بهانۀ روایت عکسهایی است که دیگر ردی از خودش در آنها نیست. فلاح فقدان را با عکسها که نشانهای از جاودانگیاند به شکلی باورپذیر معنا کرده است. عکسهایی که اگرچه راوی در آنها نیست اما حضور او را میتوان با خاطراتی که پشت قاب این تصاویر نقش بستهاند بهخوبی تماشا کرد. انگار دیگر نشانهها نیستند که مهمند، بلکه خاطرههایی هستند که این نشانهها و حضورشان را معنا میکنند. درست مثل سر گوزنی که به دیوار خانه آقاحاجی آویخته شده است و یا اسبی که در بطن خود خاطره یک شب مهم را نگه داشته و حتی رد لندروری که روی خاک مانده است همه و همه نشانههایی از حضورند که دیگر وجود ندارد.
در بخشی از این داستان میخوانیم:
« تمام آن عکسها را هم که زیرورو کنی، دیگر در هیچکدامشان من را نمیبینی. مینشینی یکییکی در دستانت ورقشان میزنی و پشت هم میگذاریشان و از اولی به آخری میرسی و آخری را که برمیداری، دوباره اولی توی دستت است. این کار را بارها میکنی و به تکتک عکسها زل میزنی. شاید گریه هم بکنی. همۀ آن لحظهها را میبینی. بوی علف و باغ و دشت را ازشان حس میکنی. ماغ گاوها را هم میشنوی و احتمالاً با دیدن اینها، عطر سیبهای نچیدهمان در عکسهای نگرفته را هم حس کنی...»
داستان دوم این مجموعه، «پوکه جمع کن» روایت مرزبانی است که سالهایی از عمرش را در جبههها گذرانده است. در این داستان اشیاء با خاطرههای هولناکی که در خود پنهان کردهاند معنی میشوند. پوکههایی که از میدان جنگ به غنیمت ماندهاند و قرار است به نوۀ مرد داده شوند.
گویی فلاح در مجموعۀ خود به دنبال تعریف کردن حضور چیزهایی است که دیگر حاضر نیستند اما وجودشان را با قدرت به خواننده تحمیل میکنند و او را به تأمل وامیدارند.
این مجموعه داستان با داستانهای: « لطفاً سیبها را بچین، پوکه جمع کن، زوال، شاید زیر اتاقخواب، آکاردئون، آخرین جنایت سال پیش، حکم جلب و کوارتت برای کامران» به علاقهمندان عرضه شده است.
«پوکه جمع کن را» حسین فلاح به رشته تحریر دراورده که از سوی نشر به نگار روانه بازار شده است.