نام:

نام خانوادگی:

پست الکترونیک:

ضحی کاظمی
ضحی کاظمی، نویسنده جوانیست که اولین تجربه‌های خود را روی کاغذ هجی می‌کند. مثل تمام نویسندگان عاشق کلمه است و دوست دارد نوشتن عشق همیشگی‌اش بماند. این را می‌توان از پشتکارش در خلق آثار دلنشین و همین‌طور علاقه‌اش به جهان داستان دید. اولین رمان او، «سین، شین» به همت نشر «به‌نگار» به خوانندگان عرضه شد. به همین بهانه، پای صحبت‌های او نشستیم.
 
روزهای ضحی کاظمی چگونه می گذرد...
متولد اوایل دهه‌ی شصت هستم. لیسانس مهندسی دارم چون دهه‌ی دوم زندگی‌ام تا دیپلم در انگلستان بودم و علاقه به ادبیات و نوشتن از کلاس‌های درس ادبیات و انگلیسی آن دوره در من ریشه دواند فوق‌لیسانسم را در رشته‌ی ادبیات انگلیسی ادامه دادم. هشت سال بعد از کارشناسی، فعالیت مهندسی داشتم. اما الان تمام وقتم را به نویسندگی می‌گذرانم، می‌نویسم، می‌خوانم و در دانشگاه ادبیات انگلیسی تدریس می‌کنم. دختر زیبایی دارم که هنوز خیلی مانده تا بتواند نوشته‌های من را بخواند. 
 
چرا نویسندگی یا اگر نویسنده نمی شدید چه کاره می‌شدید؟ 
قبل از نویسندگی، تمام وقت در شرکت‌های مهندسی با سمت کارشناس کنترل کیفیت و کارشناس سیستم مشغول بودم. کار مهندسی را هم دوست داشتم و کمابیش در آن موفق بودم، اما انگار هیچ‌وقت درست در محیط کارم جا نمی‌افتادم. همیشه حس نارضایتی بی‌دلیلی همراهم بود که بعدها فهمیدم به این خاطر بوده که قسمت مهمی از وجودم را با کار مهندسی، انکار می‌کردم. همان زمان هم از روی علاقه چیزهایی می‌نوشتم یا داستانی ترجمه می‌کردم. در کنار شغل مهندسی، در رشته ادبیات انگلیسی ادامه تحصیل دادم وشیرینی ادبیات و جهت‌دهی آکادمیک آن، به من کمک کرد تا بتوانم داستان‌هایم را مرتب کنم، به آن‌ها سر و سامان و ساختار مناسب دهم. همان زمان، حدود سال 88 بود که اولین رمانم را نوشتم.
 
نوشتن واقعاً سکرآور است؟ 
بدون شک کسی که لذت نوشتن، خلق کردن دنیایی نو را با شخصیت‌هایی که از درون انسان شکل می‌گیرند تجربه کرده باشد، هرگز از آن رها نخواهد شد. وقتی سوژه شکل گرفته و پای لپ تاپ می‌نشینم و داستان را پیاده می‌کنم، انگار خودم نیستم. گاهی احساس می‌کنم نیرویی فراتر است که ذهن و دست من را به هم متصل می‌کند و این حس نوعی از خود بی‌خود شدن را همراه دارد، شاید همان‌طور که شما می‌گویید سکرآور باشد. در هر حال لذتی است بی پایان و غیرقابل توصیف.
 
بین سوژه، شخصیت و زبان روایت کدام برایتان مهم‌تر است؟
هر سه به یک اندازه مهم هستند و تا این سه در کنار هم درست پردازش نشوند اثر شکل نمی‌گیرد. هر کدام ایراد داشته باشد، به کل کتاب لطمه می‌زند. شاید بشود گفت داستان نویسی برقراری تعادل و پرداخت مناسب هر سه‌ی این‌ها در امتداد یکدیگر است.
 
نویسنده حرفه‌ای در ایران معنی می‌دهد؟
نویسنده‌ی حرفه‌ای یعنی کسی که از راه نوشتن درآمد داشته باشد. تا حالا ندیده‌ام کسی در ایران تنها از راه نوشتن بتواند زندگی‌اش را بگذراند. حق‌التالیف‌ها و تیراژ کتاب‌ها پایین هستند و مبالغ آن‌قدر ناچیز که اصلا تاثیری در زندگی‌ ندارند. برای همین نویسنده باید کار دیگری داشته باشد و نویسندگی خود به خود به شغل دوم او تبدیل می‌شود. مگر کسی که دغدغه‌ی درآمد نداشته باشد، یا سرمایه‌ی کلانی داشته باشد یا مثل من هزینه‌ها و درآمد بر دوش شریک زندگی‌اش باشد.
 
سبک مورد علاقه تان  در نوشتن چیست؟
من کارهای بورخس و مارکز را خیلی دوست دارم. سبک مورد علاقه من رئالیسم جادویی است و ژانر مورد علاقه‌ام علمی‌تخیلی. اما برای نوشتن دوست دارم سبک‌ها و ژانرهای متنوعی را تجربه کنم و تا الان هم همین‌طور بوده است. مثلا دو رمان اولم «آغاز فصل سرد» و «سین‌شین» رمانس‌های خانوادگی بوده‌اند اما آخرین رمانم علمی‌تخیلی است.
 
اسم رمان‌هایتان چطور متولد می‌شوند؟
هیچ‌وقت تا پایان کتاب، نمی‌دانم چه نامی برایش بگذارم. معمولا در آخر کار کلماتی که مفاهیم اصلی داستان را بیان می‌کنند روی کاغذ می‌نویسم. گاهی دو تا سه صفحه کلمه می‌نویسم. بعد شروع می‌کنم به حذف کلماتی که دوست ندارم. آخر سر آن‌قدر با کلمات بازی می‌کنم تا به لیستی از ترکیب کلمات یا اسامی برسم. باز از بین لیست شروع می‌کنم به حذف کردن تا به نامی برسم که احساس می‌کنم مال کتاب است و با آن ارتباط برقرار می‌کنم.
 
ایده نوشتن سین شین از کجا آمد؟
سین‌شین درباره‌ی زنی است که افسردگی شدید و مشکلات زناشویی دارد. در بین زنان اطرافم این مساله را زیاد دیده بودم و برایم مهم بود که حتما به نوعی آن را بازتاب دهم. مشکلات روابط زناشویی یکی از مسائلی است که راه حل ساده‌ای ندارد و زنان زیادی در بن‌بست آن گیر کرده‌اند. مشکلی است که با سرپوش‌گذاری، بنیان خانواده را از داخل می‌پوساند و مطرح کردنش هم تخریب‌های زیادی به همراه دارد. به نوعی دوست داشتم این بن‌بست را با بررسی عوامل ایجاد کننده و تبعات و تاثیراتش در روابط افراد یک خانواده، انعکاس دهم. هدفم پرداخت به این مساله از دیدگاهی بدون قضاوت بود و این‌که از نگاه‌های کلیشه‌ای که همه‌ی حق را به زن می‌دهد و مرد را مقصر بی قید و شرط می‌داند دوری کنم. انتخاب سه راوی در رمان هم از همین‌جا آمد. می‌خواستم هر سه فرد خانواده حرفشان را بزنند و مساله را از دید هر سه دنبال کنم. در اصل می‌خواستم «خانواده» راوی باشد، نه تنها یک فرد آن. 
 
تجربه همکاری با به‌نگار را چطور تعریف می‌کنید؟
برای من تجربه‌ای لذت‌بخش بود و همین‌جا از همه‌ی دست‌اندرکاران نشر خوب به‌نگار تشکر می‌کنم. نشر به‌نگار بسیار سیستماتیک و دقیق پروسه‌ی انتشار کتاب را دنبال کرد. از همه مهم‌تر برای من برخورد بسیار محترمانه و دوستانه‌ی مدیر و کارشناسان به‌نگار بود. معمولا نشرها بدقولی‌هایی دارند، اما به‌نگار خوش‌قول و دل‌سوزانه کار را پیگیری ‌می‌کرد. هیچ کاری را معطل نمی‌کرد و صبورانه در همه‌ی مراحل با نویسنده در تعامل بود. طرح جلد کتاب خیلی عالی بود وکیفیت چاپ کتاب بسیار خوب و تمیز. تنها مشکلی که هست پخش کتاب است، البته می‌دانم به‌نگار در این زمینه هم به بهترین نحو عمل کرده، و مشکل پخش، بیشتر مربوط می‌شود به شرکت‌های پخش‌کننده و کتاب‌فروشی‌ها که به خاطر عدم شناخت از کتاب به پذیرش آن تمایل نشان نمی‌دهند.
 
کار تازه‌ای در دست انتشار دارید؟
به تازگی رمان جدیدم «سال درخت» توسط نشر نگاه منتشر شده و قرارداد رمان دیگری را هم بسته‌ام که رمانی علمی‌تخیلی است و از لحاظ ژانر با کارهای قبلی‌ام خیلی متفاوت است. در حال حاضر هم نگارش رمان دیگری را در دست دارم که باز تجربه‌ای جدید در سبکی متفاوت است.
 
و حرف نگفته...
امیدوارم جامعه‌ی ادبی ما دوستی‌ها و دشمنی های بی‌دلیلش را کنار بگذارد و کتاب‌ها را فارغ از نام نویسنده و نشر و عوامل دیگر، مورد بررسی قرار دهد و بی‌جهت کتاب‌ها را با بی‌مهری کنار نگذارد. به خصوص کتاب‌هایی که با جریان ثابت رمان‌نویسی فاصله می‌گیرند. اتفاقا این کتاب‌ها نیاز به توجه و بررسی دقیق‌تری دارند.
در آخر از شما بابت این مصاحبه تشکر می‌کنم.