نام:

نام خانوادگی:

پست الکترونیک:

شهره احدیت
شهره احدیت: متولد تیرماه سال 1340 و اهل کاشان است. او فارغ‌التحصیل رشته جامعه‌شناسی در مقطع کارشناسی ارشد است. از سال 78 به طورجدی در بستر داستان‌نویسی فعالت کرده و چند کتاب در حوزه‌ای جز ادبیات تدوین و یا تالیف کرده است که از ان جمله می‌توان به  بررسی قوانین ازدواج و طلاق، ترجمه و تالیف اصول حسابداری و تعدادی پژوهش در حوزه جامعه-شناسی سیاسی اشاره کرد. در سال 88 مجموعه داستان «سیامو» را در نشر نی منتشر کرد .او سال¬ها عضو هیئت تحریریه نشریه کاج که در کاشان منتشر می¬شد نیز بوده. شهره احدیت همچنین سال‌ها در سمت سال¬ها ویراستار با نشر افق، به¬نگار، نقش و نگار و تندیس همکاری کرده است. آخرین کار شهره احدیت رمان «گورچین» بوده که از استقبال خوبی نیز برخوردار گشت.
 
جو حاکم بر ادبیات، نگاه خودی، نخودی است
 
شهره احدیت یکی از نویسندگان اهل مطالعه و اهل ذوق جهان ادبیات فارسی است. او هم در حوزه ادبیات کودکان فعالیت کرده و هم در حوزه ادبیات بزرگسالان. گفت‌وگوی زیر به بهانه انتشار آلبوم تصویری خاطره‌های کودکی است که طراحی تم اصلی آن بر عهده او بوده است.
 
شهره احدیت درباره خودش می گوید:یک روز داغ تیرماه سال 1340 که از آسمان کاشان آتش می¬بارید زودتر از موعد مقرر به دنیا آمدم به این خیال که خیلی کار توی این دنیا هست که باید من انجام دهم. زودتر از بقیه بچه¬ها کنار روزنامه-های کیهان و اطلاعات پدر باسواد شدم و در پنج سالگی نشستم پای حافظ¬خوانی پدر.دوران دبستان و دبیرستان گذشت تا سال آخر که انقلاب شد و من درگیر و دار انقلاب دیپلم گرفتم دانشگاه قبول شدم و ازدواج کردم. آن سال¬ها تبِ شریعتی بود و من با دیپلم ریاضی رفتم اقتصاد نظری بخوانم که قرار بود دنیا را عوض کنم. انقلاب فرهنگی که تمام شد من صاحب یک دختر کوچولو بودم که فقط اجازه می¬داد لباس¬های او را عوض کنم و نه دنیا را. بعدها مادر یک پسر هم شدم و دنیای مادرانگی¬ام زیباتر از آن بود که بخواهم عوضش کنم. وقتی دوباره فیل¬ام هوس هندوستان کرد رفتم دانشگاه و حسابداری خواندم و بعد هم ارشد جامعه¬شناسی. از همان پنج سالگی شعر می¬گفتم و همه چیز می¬نوشتم. وقتی فامیل بدانند دستی به قلم داری همیشه چیزی برای نوشتن هست؛ انشای پسرخاله¬¬ای، نامه¬ی اداری آقای همسایه و...از سال 78 به طورجدی در بستر داستان آرام گرفتم و قبل از آن بررسی قوانین ازدواج و طلاق، ترجمه و تالیف اصول حسابداری و تعدادی پژوهش در حوزه جامعه¬شناسی سیاسی در کارنامه کاری¬ام بود. در سال 88 مجموعه داستان «سیامو» را در نشر نی منتشر کردم که البته بعد از دوسال خوابیدن در ارشاد نصف داستان¬ها حذف شد. در کاشان و تهران کلاس داستان-گویی داشته¬ام و سال¬ها عضو هیئت تحریریه نشریه کاج که در کاشان منتشر می¬شد و یادش به خیر نشریه ادبی وزینی بود. سال¬ها ویراستاری کرده¬ام و با نشر افق، به¬نگار، نقش و نگار و تندیس و تعدادی از عزیزان داستان¬نویس همکاری داشته¬ام. در سال 93 رمان «گورچین» را با نشر نگاه منتشر کردم که در کمتر از دوماه به چاپ دوم رسید.
 
با توجه به فعالیت طولانی‌تان در حوزه ادبیات، حال و هوای این روزهای ادبیات ایران را چطور می‌بینید؟
به این سوال از دو منظر می¬توان جواب داد: یکی اینکه آیا این روزها کار داستانی خوب نوشته می¬شود یا نه؟ این روزها اگرچه کارهایی شبیه به هم می¬خوانیم ولی کارهای فوق¬العاده¬ای هم نوشته می¬شوند که لذت خواندن¬شان تا مدت¬ها در مذاق خواننده می¬ماند.ولی مشکل من با جو حاکم بر ادبیات، نگاه خودی، نخودی است. شاید بتوان گفت یک نوع مافیا بر ادبیات داستانی حاکم است. تو اگر آشنایی درسرویس ادبی روزنامه‌ای داشته باشی روی کارت نقد نوشته می¬شود، جلسه-های نقد برای کتابت می¬گذارند، در فضاهای مجازی مطرح می¬شوی و البته خدا نکند که هیچ¬کدام از این¬ها را نداشته باشی و بچه شهرستانی هم باشی.
 
شما را بیشتر با ادبیات بزرگسالان می‌شناسند، چطور به فکرتان رسید آلبوم خاطره‌های کودکی را تدوین کنید؟
من عاشق بچه¬هام.آشنایی من هم با نشر به¬نگار با ویراستاری مجموعه داستان¬های کاپیتان زیرشلواری بود.بعد خانم آقایی به نظرم به این علاقه من به بچه¬ها پی بردند و با گروهی از دوستان مشغول تهیه این کار شدیم. من متن می¬نوشتم و بقیه دوستان نقاشی و کارهای گرافیک و... یادش یه خیر روزهای خوبی بود، پر از عشق.
 
نمونه مشابهی از این کتاب خارج از ایران هم موجود است؟
راستش نمی¬دانم. تمام تلاش من این بود که متن¬ها کاملاً متناسب با فرهنگ خودمان نوشته شود. موقع نوشتنش عاشق شخصیت قلمبه شدم و نوشتمش. با این توضیح فکر نکنم مشابه داشته باشد.
 
استقبال از این آلبوم چطور بود؟
تا جایی که من خبر دارم خیلی خوب بود. قرار بود چاپ دوم آماده شود که من دیگر اطلاعی ندارم. خودم کتاب را به چند نفر هدیه دادم که بازخورد مادر و پدرها برایم خیلی لذت¬بخش بود.
 
کار جدیدی هم در دست انتشار دارید؟
یک رمان در مرحله بازنویسی دارم و یک رمان در مرحله تحقیق و نوشتن فصل¬های آغازین. یک کار کودک  هم که هنوز تصمیمی برایش ندارم.