پروین علیپور (متولد ۱۳۲۵ در شهسوار) مترجم آثار کودک و نوجوان است و از پیشگامان این حوزه در ایران به شمار میآید او کارشناس ارشد روانشناسی است و به دلیل علاقهاش به ادبیات، سالها به عنوان دبیر ادبیات به بچهها تدریس کرده و همچنین حدود شش سال با سمت تهیهکننده و تکنولوژیست آموزشی در تلویزیون مشغول به کار بوده است. کتاب «هویجهای وحشتناک» با ترجمه او و با همکاری انتشارات بهنگار راونه بازار نشر شده است.
نویسنده ها بجای مخاطب شناسی، "بازار شناس" هستند
گفتوگوی زیر درباره دیدگاههای او به عنوان یک مترجم و یک روانشناس است!
پروین علی پور کارش را از کی شروع کرد؟
از نوجوانی شعر بزرگسالانه می گفتم وداستان بزرگسالانه می نوشتم وگاهی آن ها را درمجلات چاپ می کردم.هرگز فکر نمی کردم روزی مترجم شوم؛همان طور که هرگزتصور نمی کردم روزی معلم، یا روانشناس شوم . ولی از «خوشِ حادثه» ، شدم !به هرحال،تا امروز بیش از صد و سی کتاب نوشته یا ترجمه کرده ام.
نویسندگان معمولاً باید روانشناسهای خوبی باشند، به عنوان یک روانشناس این حرف را قبول دارید؟
اگر باشند، که عالی است! چون مخاطب شناسی، رکن اصلی هر نوع ارتباطی است ولی متاسفانه خیلی از نویسندهها و مترجمها این طور نیستند، و بیشتر «بازار شناس» هستندو این، به ادبیات ما لطمه می زند.
باز هم به عنوان یک روانشناس، ادبیات کودک و نوجوان را در ایران چطور میبینید؟
من تاکید زیاد بر ژانرهای «وحشت» و «تخیلیهای مالیخولیائی» را برای مخاطب کودک و نوجوان نمیپسندم و دلم میخواهد نویسندهها و مترجمهای خوب و با استعدادمان فریب «بَه بَه و چَه چَه»های کاذب را نخورند و بیشتر به حال و آیندهی مخاطبان خود بیندیشند. از این مورد مهم که بگذریم،ادبیات کودک و نوجوان را در کل، رو به پیشرفت میبینم.
شما یکی از پیشگامان ترجمه ادبیات کودک و نوجوان هستید، در انتخاب آثاری که ترجمه میکنید چه ملاکهایی را مدنظر دارید؟
سعی میکنم کتابهایی را انتخاب کنم که :ادبیات محسوب شوند، شیرین و جذاب باشند و حتماً جنبههای عاطفی و انسانی در آنها پُر رنگ و چشمگیر باشد!
«هویجهای وحشتناک»، یکی از داستانهای موفق در ژانر خودش است، استقبال از آن در ایران چطور بود؟
داستان «هویجهای وحشتناک»، برخلاف اسمش، اصلاً وحشتناک نیست! نویسنده با داستانی جذاب، و بدون پُرگویی به خوانندهی خردسال و کودک می آموزد که در «حل مسئله»حواسش راجمع کند، که به قول معروف «با طناب خودش به چاه نیفتد!» در ضمن،کتاب از تصویرهای بسیار زیبا و هنر مندانهای برخوردار است. به هر حال، امیدوارم استقبال خوبی از آن شده باشد!
فکر میکنید ژانرنویسی برای ادبیات کودک و نوجوان خوب است؟
بله ، خوانندگان باید داستانهایی در ژانرهای مختلف در اختیار داشته باشند و خودشان با توجه به سن و سال و سواد و هوش و ویژگی های دیگرشان،کتاب «مناسبی» انتخاب کنند. خلاصه این که، با هر محدویتی در نوشتن، مخالفم.
کار با بهنگار چطور بود؟
کار با «به نگار»، تا اینجا که بسیار خوب بود. من از ابتدا، با بهترین ناشرها (چشمه، افق و....) کار کردهام و خوشحالم که «به نگار» هم به بهترینهایم اضافه شده است.
و حرف آخر؟
حرف آخرم، با منتقدهاست. امیدوارم منتقدهای ما فراموش نکنند که کارشان چقدر در پیشبرد کیفیت ادبیات موثر است. آن را دست کم نگیرند. آثار دیگران را، نه یک بار، که چندبار بخوانند، از زاویههای مختلف به آنها نگاه کنند و با احساس مسوولیت، نظر بدهند.