نام:

نام خانوادگی:

پست الکترونیک:

بابک شهاب
بابک شهاب:  متولد 1352، شهر اراک و تحصیل‌کرده‌ی بلاروس در رشته‌ی مهندسی مکانیک، است اما در کنار تحصیل در رشته مهندسی مترجم 12 کتاب ادبی، علمی و تجاری از روسی به فارسی و برعکس هم بوده است. «نزاع ایوان ایوانویچ» و «داستان‌های بلکین»، دو کتاب ترجمه شده‌ی او هستند که با همکاری نشر به‌نگار منتشر شدند.
 
کارهایم در "به نگار"  نسیم تازه‌ای بود از نویسندگان روس
 گفت و گوی زیر درباره دو ترجمه‌ی او از دو نویسنده روسی صاحب نام است.
 
مترجمی برای شما دغدغه است یا سرگرمی؟ 
فقط یک سرگرمی است که البته دغدغه‌های زندگی جای زیادی برای آن نگذاشته است. 
 
 فضای ترجمه ادبی در ایران را چطور می‌بینید؟ 
مطلوب نیست، ترجیح می‌دهم فقط کارهای مترجمان نامی و شناخته‌شده یا برگردان روسی آثار را بخوانم. 
 
ناشران در چرخه ترجمه آثار ادبی دقیقاً کجا قرار می‌گیرند؟ منظورم در حوزه جریان‌سازی و یا گذاشتن فیلترهای تجاری مقابل مترجمان مشتاق است.
 امروزه یک ناشر خوب تلاش می‌کند برای خواننده دروازه‌ای باشد به سوی دنیای ادب، اما مشکلات آن‌قدر زیاد است که ایجادشدن گرایش تجاری در رفتار ناشر را به خوبی درک می‌کنم. وقتی کتابی با تیراژ هزار جلد بعد از سال‌ها تجدید چاپ می‌شود یا هرگز به این مرحله نمی‌رسد، به اشتیاق مترجم هم لطمه وارد می‌شود. 
 
در «نزاع ایوان ایوانویچ» و «داستان‌های بلکین»، به سراغ آثار کمتر خوانده شده نویسندگان بزرگ رفته‌اید. با توجه به این‌که در ایران نویسندگان معمولاً وقتی بخواهند کارهای همدیگر را نقد کنند مستقیم به سراغ بهترین آثار یک نویسنده خارجی می‌روند. فکر می‌کنید این‌کار چه کمکی به باز شدن دید فعالان حوزه ادبیات در ایران می‌کند؟
 «نزاع ایوان ایوانویچ» و «داستان‌های بلکین» از بهترین آثار گوگول و پوشکین هستند. به ویژه «داستان‌های بلکین» که در زمان خود حرف تازه‌ای در نثر روسی به شمار می‌آمد و حتا نویسنده‌ی بزرگی مانند تالستوی از آن بسیار استقبال کرد. این دو اثر در فضای کنونی کشورمان نسیم تازه‌ای بودند از نویسندگان روس و برای نسل جدید که احتمالاً با این آثار آشنایی ندارند، می‌توانند بسیار مفید باشند. 
 
طنز سیاه در ترجمه‌ی داستان گوگول به خوبی منتقل شده است، چطور به این حس و حال درست رسیدید؟
 اثر آن‌قدر قوی است که مترجم را به درون خود می‌کشد و گوگول خود بهترین حس و حال را به مترجم منتقل می‌کند. کار خاصی نکردم، تنها کاری که انجام دادم این بود که در مقابل این حس و حال مقاومت نکردم.  
 
خوانندگان نسبت به ترجمه این آثار کمتر شناخته شده چه بازخوردی داشتند؟
 این پرسش را ناشر محترم بهتر می‌تواند پاسخ بدهد، اما تا جایی که اطلاع دارم، از اثر گوگول به دلیل طنزآمیزبودن استقبال بیشتری شده است. 
 
کار با به‌نگار چطور بود؟
 یک تجربه‌ی خوب که امیدوارم باز هم تکرار بشود. 
 
حرف آخر؟
 درود بر تمام خوانندگان عزیز که چراغ فرهنگ را در کشورمان روشن نگه داشته‌اند.