نام:

نام خانوادگی:

پست الکترونیک:

ابوالفضل الله دادی

ابوالفضل الله دادی متولد آبان‌ماه سال 1361 و فارغ‌التحصیل در رشته‌ی زبان و ادبیات فرانسه از دانشگاه شهید بهشتی است. عنوان پایان‌نامه کارشناسی‌ارشد او «صحنه‌ و صحنه‌آرایی در تئاتر نوی فرانسه» بوده است. از سال 1381 با خبرنگاری افتخاری مجله‌ی «جوانان امروز» ـ یکی از زیرمجموعه‌های روزنامه «اطلاعات» ـ وارد کار مطبوعاتی شده و از آن زمان تاکنون با نشریات مختلفی همچون  «نسل فردا»، «تهران‌امروز»،«روزگار»، «تماشاگران‌امروز»، «همشهری‌جوان»، «24»، «پت»، «نام و نشان تجاری»، «دنیای نوین کسب و کار» و «آهنگ زندگی» همکاری کرده‌ است. هم‌اکنون به عنوان مسئول سرویس بین‌الملل روزنامه‌ی «هفت صبح» مشغول به‌کار است. نخستین ترجمه‌ی او با عنوان «ژان ژنه و معماری خلأ» در نشر نی منتشر شد و «برای این لحظه متشکرم» دومین ترجمه‌ی اوست است که دی‌ماه 1393 در نشر به‌نگار منتشر شد.

 

ابوالفضل دادی از دریچه نگاه خودش:

من متولد آبان‌ماه سال 1361 هستم. سال 1385 در رشته‌ی زبان و ادبیات فرانسه از دانشگاه شهید چمران اهواز فارغ‌التحصیل شدم. سال 1390 هم در همین رشته از دانشگاه شهید بهشتی فوق‌لیسانس گرفتم. عنوان پایان‌نامه کارشناسی‌ارشد من «صحنه‌ و صحنه‌آرایی در تئاتر نوی فرانسه» بود. از سال 1381 با خبرنگاری افتخاری مجله‌ی «جوانان امروز» ـ یکی از زیرمجموعه‌های روزنامه «اطلاعات» ـ وارد کار مطبوعاتی شدم. از آن زمان تاکنون با نشریات مختلفی همچون  «نسل فردا»، «تهران‌امروز»،«روزگار»، «تماشاگران‌امروز»، «همشهری‌جوان»، «24»، «پت»، «نام و نشان تجاری»، «دنیای نوین کسب و کار» و «آهنگ زندگی» همکاری کرده‌ام. هم‌اکنون هم به عنوان مسئول سرویس بین‌الملل روزنامه‌ی «هفت صبح» مشغول به‌کار هستم. مدتی را هم زبان فرانسه تدریس کرده‌ام. نخستین ترجمه‌ی من با عنوان «ژان ژنه و معماری خلأ» سرانجام خرداد 1393 مجوز انتشار دریافت کرد و در نشر نی منتشر شد. «برای این لحظه متشکرم» دومین ترجمه‌ی من است که دی‌ماه 1393 در نشر به‌نگار منتشر شد.

چطور شد که تصمیم به ترجمه این کتاب گرفتید؟ سفارش ناشر بود یا صرفاً علاقه شخصی؟

انتخاب شخص من بود. با توجه به مسئولیتی که در روزنامه داشتم، اخبار مربوط به رسوایی آقای «فرانسوا اولاند» رئیس‌جمهور فرانسه را دنبال می‌کردم. خانم «والری تریرویلُر»، این کتاب را کاملاً به‌صورت مخفیانه نوشته‌ است و تا یک روز قبل از انتشارش هیچ‌کس خبری از آن نداشت. یک روز قبل از انتشار کتاب در فرانسه، وب‌سایت مجله‌ی «پاری‌مچ» ـ که والری تریرویلُر سال‌ها در آن کار کرده است و هنوز هم با این مجله همکاری می‌کندـ مطلبی را منتشر کرد که برای نخستین بار از انتشار این کتاب خبر می‌داد و سردبیر پاری‌مچ بخش‌هایی از کتاب را به انتخاب خود منتشر کرده بود. خب من آن چکیده‌ها را خواندم و بسیار مشتاق شدم که اصل کتاب را مطالعه کنم. از یکی از دوستانم که در پاریس ساکن است خواستم کتاب را برایم تهیه کند و بفرستد و چند روز بعد از انتشار کتاب در فرانسه، نسخه‌‌ای از آن به دستم رسید. من کتاب را در مدت دو روز تمام کردم و موضوع و متن آن به‌اندازه‌ای برایم جذاب بود که تصمیم گرفتم آن را ترجمه کنم.

بازخوردهای انتشار این کتاب در فرانسه را هم دنبال می‌کردید؟ اگر بله، مخاطبان فرانسوی چه واکنشی نسبت به آن نشان می‌دادند؟

از زمان انتشار، اخبار مربوط به این کتاب را نه تنها در فرانسه که در سراسر دنیا دنبال کرده‌ام. استقبال از کتاب بی‌نظیر بوده است. در مقدمه‌ی کتاب هم نوشته‌ام که «برای این لحظه متشکرم» در عرض دو روز بالغ بر 200 هزار نسخه در فرانسه فروخت. بسیاری از وب‌سایت‌ها به این کتاب پرداختند و برنامه‌های تلویزیونی متعددی هم با موضوع بررسی این کتاب تولید و پخش شد. علاوه بر این به تازگی نسخه‌ی جیبی کتاب هم با شمارگان 100 هزار نسخه در فرانسه منتشر شده است. یکی از دوستان نزدیک خانم تریرویلُر نیز حق اقتباس این کتاب را خریداری کرده و قرار است نسخه‌ی سینمایی آن را تولید کند که احتمالا سال 2016 و در آستانه‌ی انتخابات ریاست‌جمهوری فرانسه اکران خواهد شد. کتاب در فاصله‌ی کوتاهی به زبان‌های انگلیسی، اسپانیایی، ایتالیایی، پرتغالی و ... ترجمه و منتشر شده است. در واقع «برای این لحظه متشکرم» جنجالی‌ترین و پرفروش‌ترین کتاب سال بوده است. اما واکنش‌ مخاطبان فرانسوی به این کتاب کاملاً متفاوت بود. عده‌ای به شدت آن را پسندیدند و برخی گفتند تریرویلُر نباید این کتاب را می‌نوشته است. حتا در بین سیاستمداران فرانسوی هم نظرهای متفاوت و متناقضی درمورد این کتاب وجود دارد.

 

انتشار این کتاب در ایران هم موجب واکنش‌های متفاوتی شد. خیلی‌ها با تکیه بر ترجمه شما به تحلیل روابط شخصی و سیاسی اولاند پرداختند، نسبت به این مساله چه احساسی دارید؟

در ایران علاوه بر خبرهای انتشار این کتاب که در تلویزیون و رسانه‌های مختلف بازخوردهای زیادی داشت، خبرگزاری‌ها و وب‌سایت‌های معتبری نیز اقدام به نقد و بررسی کتاب و انتشار پرونده‌های متعدد درمورد آن کردند. حتا دفتر خبرگزاری فرانسه در تهران یکی از اولین رسانه‌هایی بود که درمورد این کتاب در محل انتشارات با من و مدیر داخلی انتشارات مصاحبه کرد. علاوه بر این برای برخی روزنامه‌ها نیز درمورد این کتاب و داستان آن یادداشت‌های اختصاصی نوشتم. به هر حال برای هر مترجم و نویسنده‌ای توجه به کتابش می‌تواند لذت‌بخش و شیرین باشد.

با توجه به انتشار مجدد کتاب، گویی مخاطبان ایرانی هم به ماجرا علاقه نشان داده‌اند؟ بازخوردها نسبت به خود کتاب و ترجمه شما چطور بود؟

خوشبختانه در ایران اکثریت مطلق کسانی که کتاب را خوانده‌اند آن را پسندیده‌اند. «برای این لحظه متشکرم» در زمانی حدودا سه ماهه به چاپ سوم رسید و همین مسئله نشان می‌دهد که مخاطب ایرانی از کتاب استقبال کرده است. من قبل از چاپ کتاب، یک فصل از آن را در اختیار تعدادی از دوستانم قرار دادم که در زمینه شغلی و تحصیلات کاملا متفاوت بودند. در بین آن‌ها خبرنگار، استاد دانشگاه، سیاستمدار و حتا فردی با تحصیلات معمولی هم دیده می‌شد و همه نسبت به ترجمه‌ و موضوع کتاب اظهار لطف داشتند. بعد از انتشار هم بازخوردهای بسیار مثبتی دریافت کردم. در ایمیل‌هایی که برایم ارسال شد، همه از روانی ترجمه صحبت کرده بودند. جالب است بدانید از یک برادر افغان ایمیلی دریافت کردم که از طریق خبرگزاری‌ها از انتشار کتاب آگاه شده بود. این خواننده عزیز ساکن کابل برایم نوشته بود که توانسته کتاب را به‌واسطه دوستی در تهران بدست بیاورد و بخواند و حالا بیش از 10 نفر از دوستانش منتظر هستند که به نوبت کتاب را مطالعه کنند.

در ترجمه کتاب چقدر با محدودیت‌های اخلاقی متناسب با عرف ایران مواجه بودید؟

به هرحال در کتاب مواردی مطرح می‌شد که شاید با عرف کشور ما هم‌خوانی نداشت اما ترجمه‌ای که اکنون چاپ شده است دقیقاً همان متنی است که برای کسب مجوز به وزارت محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی تحویل داده شد. مطلقا هیچ تغییری نسبت به متن اصلی کتاب نه از سوی من و نه از سوی مسئولان ذیربط، در ترجمه‌ی «برای این لحظه متشکرم» اعمال نشده است.

چون کتاب،‌ در حوزه ادبیات جا نمی‌گیرد پس مساله تکنیک‌های ادبی مطرح نیست اما قطعاً با مسائل دیگری که مرتبط با حوزه سیاست هستند مواجه بودید، آیا این مساله شما را در ترجمه اذیت نکرد؟

حتماً می‌دانید که خانم تریرویلُر پیش از هرچیز خبرنگار بوده است و هنوز هم در مجله‌ی «پاری‌مچ» ستون هفتگی دارد و درمورد کتاب‌های تازه‌ای که در فرانسه منتشر می‌شود نقد می‌نویسد. اگرچه آن‌چنان با مسئله تکنیک‌های ادبی در این کتاب روبرو نیستیم اما نوع نوشتار نویسنده پیچیدگی‌های خاص خود را داشت. درمورد بخش سیاسی کتاب ـ که خیلی هم پررنگ است ـ باید بگویم پیش از ترجمه‌ی این کتاب و طی سال‌ها مطالعاتی در زمینه فرهنگ، سیاست و جامعه‌ی فرانسوی داشته‌ام و همان‌ خوانده‌ها هم در ترجمه‌ی کتاب بسیار به کمک من آمد. یکی از مسائل مهم کتاب فراوانی نام‌های سیاستمداران فرانسوی بود که برای آشنایی خواننده ایرانی با این نام‌ها نیز تصمیم گرفتم به‌صورت پاورقی درمورد آن‌ها توضیحات کوتاهی بنویسم. در واقع تهیه و نوشتن پاورقی‌های کتاب خودش پروسه‌ای زمان‌بر و مهم بود. به‌ویژه اینکه من اصرار داشتم پاورقی‌ها کاملاً به‌روز باشند و حتا در چاپ دوم هم یکی دو تا از پانویس‌ها را به‌روز کردم.

همکاری با به‌نگار را چطور تعریف می‌کنید؟

من قبل از انتشار این کتاب با نشر به‌نگار آشنا بودم. تعدادی از کتاب‌هایی را که این انتشارات منتشر کرده است خوانده بودم و حتا یکی از آثار مرحوم «احمد آقایی» موسس انتشارات که در آن به بررسی آثار «احمد محمود» پرداخته بودند را هم سال‌ها قبل مطالعه کرده بودم. حقیقتاً کار کردن با به‌نگار برایم لذت‌بخش بوده است. البته که همیشه و همه‌جا نقص‌هایی وجود دارد اما انصافاً نشر به‌نگار و به‌ویژه سرکار خانم «پریا آقایی» مدیر داخلی انتشارات همه تلاششان را بکار گرفتند تا این کتاب به بهترین شکل و در کمترین زمان ممکن در ایران منتشر شود. امیدوارم توفیقی حاصل شود که در کارهای بعدی نیز در خدمت این انتشارات باشم.

کار تازه‌ای در دست ترجمه دارید؟

بله. دو رمان را در دست دارم که ترجمه‌ی یکی از آن‌ها مدت‌هاست به پایان رسیده و اکنون منتظر فرصتی برای بازبینی نهایی و ویرایش آن هستم. در حال حاضر هم ترجمه‌ی رمانی را در دست دارم که مربوط به یکی از نویسنده‌های تازه‌کار فرانسه است که آثارش به‌شدت مورداستقبال واقع شده و امیدوارم هنگام چاپ در ایران هم بتواند مخاطبان ایرانی را جذب کند.

و حرف آخر؟

از شما تشکر می‌کنم و امیدوارم وضعیت چاپ و نشر کتاب در کشورمان سرو وضع بهتری به‌خود بگیرد. واقعاً تیراژ برخی کتاب‌هایی که در ایران منتشر می‌شود شرم‌آور است! امیدوارم روزی برسد که برای هرچیزی هم وقت نداشته باشیم، همیشه برای خواندن کتاب وقت و فرصت داشته باشیم.